پنج‌شنبه‌های من
من‌ و ‌تو ،درخت و بارون
من باهارم تو زمين
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار ــ
ناز انگشتای بارون تو باغم مي‌کنه
ميون جنگلا تاقم مي‌کنه.

تو بزرگی مثِ شب.
اگه مهتاب باشه يا نه
تو بزرگی مثِ شب.

خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو.
تازه، وقتي بره مهتاب و
هنوز
شبِ تنها
بايد
راه دوری ‌رو بره تا دَم دروازه روز ــ
مثِ شب گود و بزرگی
مثِ شب.

تازه، روزم که بياد
تو تميزی
مثِ شبنم
مثِ صبح.

تو مثِ مخملِ ابری
مثِ بوی علفي
مثِ اون ململِ مه نازکي:
اون ململِ مه
که رو عطرِ علفا، مثل بلاتکليفی
هاج و واج مونده مردد
ميون موندن و رفتن
ميون مرگ و حيات.

مثِ برفايی تو.
تازه آبم که بشن برفا و عُريون بشه کوه
مثِ اون قله‌ مغرور بلندی
که به ابرایِ سياهی و به بادای بدی می‌خندی ...

[]

من باهارم تو زمين
من زمينم تو درخت
من درختم تو باهار،
ناز انگشتای بارون تو باغم می‌کنه
ميون جنگلا تاقم می‌کنه

(احمد شاملو)
7 Comments:
Blogger . said...
یه شیرازی‌ با قیلمی مثال زدنی.

Blogger . said...
قلم البته.

Anonymous Anonymous said...
سلام
سال نو مبارك
اميدوارم امسال سال خيلي خوبي باشه برات

Blogger parissa said...
سلام مریم عزیزم
سال نو تو هم مبارک .
مرسی که همیشه بهم سر می زنی

این شعر واقعاً بی نظیره انتخاب خوبی بود سال نو مبارک

Anonymous Anonymous said...
salam azizammmm khoobi eidet mobarak!!!;-*
with best wishes 4 u

faty

Blogger parissa said...
ممنون
سال نو همه مبارک

Clicky Web Analytics