نه. اینجا را نمیخواهم تعطیل کنم . تازه قرار بود که بیشتر هم بنویسم . میتوانم هر بار کلمات را بالا و پایین، چپ و راست جوری بچینم که حرف دیگری گفته باشم . حتما حرفی هم هست که اگر بزنمش پارههای وجودم را که باد هر کدام را می برد به گوشهای، بچسباند به هم و یکی بشوم. حرف دیگری هم حتما هست که بتوانم مثل یک هدیه ارزشمند بگیرمش روی دو تا دستم و ببخشم به هر کسی که زمانی دلم خواسته چیزی میداشتم تا بهش میبخشیدم. کلمات را به راه دیگری هم می توانم ببرم. آن طور که اثبات کنم که اگر قرار باشد با این دنیا در بیفتم میتوانم برنده شوم. میتوانم داستان تعریف کنم . میتوانم همه آنچه را که دوست ندارم ریشخند کنم. میتوانم حق را به جانب کسی بدهم یا بگیرم .حتما کلمات را میشود جوری کنار هم چید که...