پنج‌شنبه‌های من
عاشق شدن های من-1
عاشق ستاره راک اند رول کلاس زبانمان شده‌ام. فقط هجده سالش است اما تیپ مردانه‌ای دارد. همیشه قوز می‌کند شاید به خاطر این که می خواهد با بقیه هم قد شود و با گردن خمیده، از زیر ابروهای پرپشت و مژه های مشکی‌اش به همه چیز جوری نگاه می کند انگار دنیا برای این ساخته شده که او کشفش کند.
موضوع بحث کلاس هر چه باشد از همه بیشتر می‌داند. از جنگ جهانی دوم تا تاریخ انقلابهای آمریکای لاتین یا زندگی نامه جان لنون.آخر همه صحبت ها را هم به طنز می‌کشاند به متلک گفتن به دولت ایران. دقيق و شمرده حرف مي زند و همه تمركزش را به كار مي گيرد تا استدلالهايش محكم باشد.با دوستهایش کنسرت زیر‌زمینی برگزار می‌کنند و برخلاف من که هجده سالگی نمی‌دانستم توی این دنیا غیر از درس خواندن چه هدفی می‌شود داشت آرزویش این است که یک ستاره راک اند ‌رول بشود. دنیایش زمین تا آسمان با هجده سالگی من فرق دارد . به نظرم وسیع تر، شادتر و حتی واقعی‌تر است.
اگر بشود نماینده نسل خودش حسابش کنم و با این حساب که آینده جامعه مرا این نسل می‌سازند امیدوارتر می‌شوم به اینکه دنیا روز به روز جای بهتری برای زندگی کردن خواهد شد حتی در کشور من.
6 Comments:
شکی نیست که نماینده نسل امروزه اما در اینکه آینده جامعه ما رو این نسل میسازند باید شک کرد نه در توانایی اونها بلکه در ظرفیت جامعه ما در پذیرش این نسل. تجربه نشون داده که یا میرن خارج یا جامعه نابودشون میکنه

Blogger parissa said...
جامعه این نسل رو نپذیره ، نسلهای بعدی رو چکار میکنه؟
آخه مگه می شه همه برن خارج؟

خوب درست میگی. منم نمیدونم فقط امیدوارم آخرش دعوا نشه منظورم همون انقلابه و امثالهم

ممنون مطلب جالبی بود ما در یک جامعه پر تناقض زندگی میکنیم و این احساسات متناقض هم کاملاً طبیعیه

Blogger Naser said...
فکر نمی کنم بتوان چنین جوانی را نماینه ی نسلش دانست. قضیه فقط به انتفای مقدم صادق است متاسفانه.

Anonymous Anonymous said...
اوه، این کلاس زبانی که شما می‌رید کجاست؟ انگار ظاهراً مختلط است
خب من هم که مدتی است هوس کلاس زبان کرده‌ام
و همشهری شما هم که هستم
نشانی‌اش را بدهید
Please give me…

Clicky Web Analytics