پنج‌شنبه‌های من
رخوت

هیچ کدام از بعد ازظهرهای خواب آلود و رخوتناک بهاری با رویاهای بی سروته شان از من چیزی نساختند. دلم برای دریای جنوب تنگ شده با آفتاب تند و هوای شرجی یا برای برف و سرمای زمستان آن سال تهران که داشتم برمی گشتم شیراز و فقط دلم می خواهد که بهار نباشد با این همه عطر وگرده وغبار توی هوا واین عصرهای کشدار.
Clicky Web Analytics